متنی که میخوانید خلاصهای از گفتگوی ثریا خواصی با مجید سعیدی و مهدی مقیمنژاد درباره جشنوارههای عکاسی فیاپ است که در روزنامه مردم نو منتشر شده است.
داستانِ شهرت و اوستاشدن برای بعضی، تلاش و شبزندهداری و تحمل سختیها است و برای برخی نه! بعضی میخواهند به هر شکلی شده مشهور باشند و لقب استادی بگیرند و برای رسیدن به شهرت، رزومه میسازند. میپرسید چه رزومهای؟ رزومهای که حداقل یک اسم قلنبهسلنبه داشته باشد؛ یک اسم خارجی. […] مهم این است خارجی است و حالا بیا و برای برخی ثابتکن این اسم خارجی آن اعتباری را ندارد که گوینده از آن حرف میزند. اسمهایی مانند«FIAP» ،«RPS» ، «PSA»، «ISF» و «IUP».
القصه. از میان تعدادی جشنوارههای اینچنینی، «فیاپ» را برای این گزارش انتخاب کردهایم. فیاپ، یک فدراسیون عکاسی است. این فدراسیون از عکاسهای آماتور یا علاقهمند به عکاسی حمایت میکند و عضویت در آن نیاز به داشتن پول و یک دوربین عکاسی دارد. بین اعضای فیاپ نام هیچیک از عکاسهای حرفهای رده متوسط به بالای دنیا دیده نمیشود و اصلاً این انجمن را مناسب برای عکاسهای حرفهای نمیدانند.
برای اینکه بهتر فیاپ و جشنوارهها و مسابقههای عکس خارجی را بشناسیم مردمنو، با مجید سعیدی و مهدی مقیمنژاد، دو عکاس مشهور ایرانی و بینالمللی صحبت کرده و نظر آنها را درباره این جشنوارهها جویا شده است. متأسفانه علی سامعی، نماینده فیاپ در ایران با نام «کلوپ عکس فکوس» بهدلیل پیشآمد مشکلاتی شخصی، امکان گفتوگو با مردمنو را نداشت و در فرصتی دیگر دراینباره پای صحبتهای او خواهیم نشست.
فیاپ برای علاقهمندان به عکاسی است، نه برای عکاسهای حرفهای
مجید سعیدی، نماینده سازمان یونیسف و بنیاد ورلدپرسفتو در پاسخ به پرسش مردمنو، درباره فیاپ و جشنوارههایش میگوید: «من سخنگوی فیاپ نیستم و درباره فیاپ هم بهاندازهای که دیگران میدانند، میدانم، نه بیشتر. زمانی که ۱۸ سال داشتم، حدود ۳۰ سال پیش، فیاپ بهتازگی در ایران شهرت پیدا کرده بود و من هم میخواستم در این جشنواره شرکت کنم. بعداز مدتی دیدم با هر عکسی که برای آنها میفرستم جایزه میگیرم. این اتفاق باعث شد که درباره فیاپ تحقیق کنم و فهمیدم که فیاپ کلاً برای علاقهمندان به عکاسی است، نه برای عکاسهای حرفهای. این خیلی مهم است.»
براساس بررسی مردمنو، فیاپ، مخفف FIAP، فدراسیون بینالمللی عکاسی است و با هدف توسعه و حمایت از عکاسی شکل گرفته است. این فدراسیون از کسانی که به عکاسی علاقهمند هستند حمایت میکند و با گرفتن مبلغی برای حق عضویت برای اعضاء خود کارت عضویت صادر میکند.
لقب AFIAP یا «هنرمند فیاپ» اولین لقبی است که میتوان از فیاپ دریافت کرد. این لقب به عکاسی داده میشود که کارهای هنریاش از راه شرکت در جشنوارههای عکاسی بینالمللی زیر نظر فیاپ در کشورهای مختلف تأیید شده باشد. بعدازآن و با شرکت در جشنوارههای دیگری زیر نظر فیاپ، لقب EFIAP یا «هنرمند ممتاز فیاپ» نیز به عکاس داده میشود. فیاپ هفت سطح دیگر EFIAP هم دارد که EFIAP/b اولین سطح بعداز EFIAP است.
فیاپ، عالی است، اما نه برای یک عکاس حرفهای
سعیدی درخصوص اهداف کلی فیاپ میگوید: «فیاپ جای بسیار خوبی است. عالی است، اما نه برای یک عکاس حرفهای. برای کسانی که به عکاسی علاقهمند هستند. مثلاً یک آقای دکتر شغل خود را دارد و برای تفریح، عکاسی هم میکند. […] درواقع فیاپ، ارگانی است برای گردهمآوردن عکاسهای غیرحرفهای.»
مهدی مقیمنژاد، عضو هیئتعلمی عکاسی دانشگاه هنر تهران نیز درباره اینکه آیا عضویت در فیاپ نشانه حرفهایبودن یا یک ویژگی برجسته است، شرح میدهد: «عضویت در فیاپ یک ویژگی برجسته هنری نیست. نهتنها یک توانمندی برجسته نیست، بلکه یک توانمندی متوسط هم نیست. دلیل این پاسخ من هم جنبه سلیقهای ندارد برای اینکه اگر دلیلهایش را از منابع معتبر جویا شویم، باید بگویم من در هیچ منبع یا مرجع معتبر هنری، اعم از گالریها و وبسایتها و مجلهها و کتابها و نشریهها و عملاً آنچیزی که به نام آرتوُرلد یا دنیای هنر میشناسیم یا بهمعنای دیگر، نهادهای هنری، هیچوقت و هیچجا ندیدم که برخورد ارزشگذارانهای با جایی مثل فیاپ بشود. بهطور طبیعی برای من بالانبودن سطح فیاپ براساس این دلیلها، محلی از اعراب ندارد.»
یک اسم دهنپرکن
مقیمنژاد در ادامه صحبتهایش درباره اینکه فیاپ برای چه کسانی مناسب است، بیان میکند: «فیاپ برای همه کسانی مناسب است که ازنظر سیاسی و اعتباری دنبال یک جشنواره خنثی و بیحاصل هستند و ازنظر اسم دنبال یک اسم دهنپرکن، و درنهایت هیچ مقام هنریای هم برای کسی به بار نمیآورد. این حرفهایم اصلا سلیقهای نیست و بخش زیادیاش مستخرج است از آنچه در دنیای هنر میبینیم.
من هیچجا در رقابتهای معتبر بینالمللی نامی از فیاپ ندیدهام. بخش دیگری از این ماجرا هم به این برمیگردد که کسانی به آن دامن میزنند که حتماً منفعت اقتصادیای برایشان دارد یا مسائل دیگری چون این و از همین خنثیبودن جشنواره دارند نهایت استفاده را میکنند. از این روحیه واپسگرای هنریای که در فیاپ وجود دارد یا واپسگرایی مفهومیای که در دل فیاپ وجود دارد که برای برخی خانه امن به وجود میآید. همه اینها هست. من شما را ارجاع میدهم به اساسنامۀ فیاپ. […] با اولین جملهای که در این اساسنامه نوشته شده. آنجا نوشته شده «عکسی خلاقانه است که مستند نباشد.» خب، کسی که چنین جملهای را بنویسد هیچ درکی از عکاسی معاصر جهان ندارد و عملاً دارد عکاسی را تبدیل میکند به یک مفهوم واپسگرای هنری.»
این پژوهشگر عکاسی در ادامه صحبتهایش میگوید: «وقتی قرار باشد شما خلاقیت برایتان این معنی را داشته باشد که از عکاسی مستند طفره بروید، یعنی یک کاری انجام دهید که نامتعارف و نامعمول باشد. آنوقت نتیجه چیست؟ کار شما تبدیل میشود به شعبدهبازی. چیزی که ما دیدهایم، یعنی هر چقدر شما شعبدهها و ترفندهای تکنیکال عجیبوغریب بیشتر بهکار ببرید در فیاپ عکستان خلاقانهتر معنا میشود. و در ادامه میگویم این خلط مبحث ازنظر مفهومی در این ابعاد فاجعهآمیز در دوسالانههای ما و در موزه هنرهای معاصر رقم میخورد. اکنون خدا را شکر یک جشنوارهای شده است برای خودش، و خیلی راحت میشود نادیدهاش گرفت یا در جشنوارههایش شرکت نکرد؛ اما شما نگاه کنید این رویکرد هنری تا چه حد معیوب است و از کجا این عیبها اغاز میشود. من میگویم از فکر آغاز میشود و بعد میرسد به مسائل دیگر.»
کشور ما تعامل بسیار کمی با هنرمندهای بزرگ دنیا دارد
در بین عضوهای مختلف فیاپ و در ردههای مختلف، نام عکاسهای ایرانی کم نیست. فیاپ در ایران هم نمایندگی دارد و تنها نمایندگی رسمی آن در ایران «کلوپ عکس فکوس» و وابسته به «مؤسسه هنری خیام» است و هر ساله جشنواره عکاسی برگزار میکند.
فعالیت و تکاپو همیشه مفید است و باعث ارتقا میشود. مخصوصاً زمانی که پای فرهنگوهنر درمیان باشد. اما پرسشی که به ذهن میرسد این است که اگر فیاپ برای عکاسهای غیرحرفهای و صرفاً علاقهمندان به عکاسی است، چرا تا این حد برای گروهی از عکاسها در ایران ارزشمند است و در رزومههایشان باافتخار از عضویت و شرکت در جشنوارههای فیاپ مینویسند و متأسفانه براساس این حق عضویت، یا مدالهایی که از این جشنواره میگیرند آن عکاسها را حرفهای و یک عکاس بینالمللی بهمعنی عکاس طراز اول میدانند.
مجید سعیدی، نماینده بنیاد وردپرسفتو درخصوص اینکه چرا فیاپ تا این حد در ایران مهم و باارزش است، شرح میدهد: «مشکل کشور ما این است که تعامل بسیار کمی با هنرمندهای بزرگ دنیا دارد. در کشور ما ورکشاپهای حرفهای و در سطح عالی برگزار نمیشود. وقتی ورکشاپهای خاص برگزار نشود و آدمهای خاص و حرفهای هم نتوانند به ایران بیایند، این مشکل بزرگ باعث میشود سواد بصری و سواد معلوماتی مسئولان ایران، مسئولانی که تصمیمگیرنده هستند، پایین بیاید و ندانند فیاپ چیست.»
مسئولان وزارت ارشاد نمیدانند فیاپ چیست!
سعیدی درباره اینکه مسئولان تا چه اندازه با فیاپ یا جشنوارههای عکس خارجی آشنایی دارند، میگوید: «متأسفانه مسئولان وزارت ارشاد نمیدانند فیاپ چیست. فکر میکنند چون اف.اِی.آی.پی مخففشده یک اسم است و آنهم به زبان انگلیسی، یک چیز ارزشمند، و حتماً پُز بزرگی است. حالا بیا و ثابت کن که این، اسم بزرگی نیست؛ چون نمیدانند و اطلاعاتی ندارند، و کسانی هم هستند که از این موضوع سوءاستفاده میکنند. یعنی میآیند نمایندگی میگیرند. نمایشگاه میگذارند و برایش پول هم میگیرند. این کار بسیار زشت است که از آدمها پول میگیرند و کارت برایشان میزنند، این یک کاسبی است. هنر که این نیست. کارتدادن مگر پول میخواهد؟ اصلاً فیاپ چیست که بخواهد کارت هم بدهد؟»
مقیمنژاد درخصوص اینکه چرا برخی مسئولان به فیاپ اهمیت میدهند، شرح میدهد: «بهنظرم امروزه اوضاع بهتر شده. با رشدی که عکاسی کرده، بهویژه ازنظر دانشگاهی و ازنظر معلومات و ازنظر فراگیرشدن آگاهی در جامعه. اما برای مقایسه با گذشته، فقط نظر شما را جلب میکنم به حمایت دولتیای که در ایران از فیاپ بود. زمانی حمایت از فیاپ بهحدی بود که اینها پیمانکارهای برگزاری دوسالانههای عکاسی در ایران میشدند.
درست است که آنموقع جوان بودیم؛ اما کاملاً بهیاد میآوریم که عملاً برگزاری دوسالانهها را به اینها میسپردند، یک عنوانی مثل فیاپ یا فدراسیون جهانی عکاسی با یک اسم پرطمطراق بهاینشکل و نتیجهاش هم همان فاجعههایی بود که ما شاهدش بودیم. خدا را شکر از حدود دوسالانههای ششم تا هشتم عکاسی به بعد، اوضاع بهتر شد و قبل از آن بهاینصورت بود که فیاپ خیلی نقش پررنگی داشت در امور عکاسی مملکت؛ اما امروزه بهدلیل انتقادهای بجا و بهموقع خیلی از هنرمندها جایگاه سابق را ندارد و این مدیون هنرمندهایی است که قدرت فهم و تحلیلشان کمک میکرد که بیایند و انتقاد کنند و این جریان واپسگرا در عکاسی را به تندی نقد کردند ازجمله مرحوم کاوه گلستان.
بهخاطر دارم که بههرترتیب دست فیاپ از پیکره عکاسی ایران کوتاه شد و تبدیل شد به یکسری جشنواره که برای خودشان باقی مانده و هنوز هم دارند کار میکنند؛ اما واقعاَ میزان حمایت از این مجموعه فیاپ و عملکرد فیاپ در ایران شوربختانه یک زمانی بسیار پررنگتر از این حرفها بود و ما امروزه میتوانیم بگوییم اوضاع بهتری داریم نسبتبه آن زمان.»
افتخار به جایزه فیاپ، یک جوک است
در کشورمان کم نیست جشنوارههایی که تنها برای کسب شهرت و درستکردن رزومه برگزار میشوند و حاصلی برای شرکتکننده آن در قدم اول ندارند. البته همه این نوع کیفیتهای پایین نمایشگاهی محدود به داخل کشور نمیشود و برخی با گرفتن هزینههایی و کیوریتکردن عکسها بهصورت غیرحرفهای و ضعیف، بهازای گرفتن پول، در خارج از کشور نیز نمایشگاه برگزار میکنند.
در اغلب این نمایشگاهها عکسهای کیوریتشده تابع یک قانون است و آنهم تیپشدن عکسها است، یعنی یک فرم و محتوایی که امروز اصطلاحاً مُد باشد یا خریدار زیادی داشته باشد برای نمایشگاه انتخاب میشود. درواقع نمایشگاه حرفی برای گفتن به بینندهی خود ندارد و قرار هم نیست ذهن بیننده را درگیر کند تا او هم به چیزی بیش از دانستههایی که تاکنون در ذهن داشته بیفزاید یا حتی برایش پرسشهایی بهوجود بیاید که باعث رشد فکری و درنهایت فهم بهتر و بیشتر و تعالی هنر در کشور شود.
سعیدی دراینخصوص شرح میدهد: «زمانی من در یک فستیوال شرکت میکنم و در یک نمایشگاه کارم را میدهم و پول هم میدهم؛ چون ارزشش را دارد. برای آینده من و بیوگرافی من و پیشینه من مفید است؛ ولی فیاپ که چیزی ندارد. شما کدام عکاس بزرگ را دیدهاید که در فیاپ عضو باشد یا در جشنوارهها و نمایشگاههای آن شرکت کند؟ اصلاً عکاس بزرگ نه، آیا عکاس متوسطی در دنیا هست که اسم فیاپ را در رزومهاش بگذارد و بگوید من در فیاپ یا یکی از جشنوارههای وابسته به آن جایزهای برنده شدهام؟ جوک است!»
مهدی مقیمنژاد، استاد عکاسی درباره اینکه چرا برخی به عضوشدن در فیاپ اهمیت میدهند میگوید: «اگر مهمبودن عضوشدن در فیاپ را بهصورت یک فرض بپذیریم و این فرض صحت داشته باشد، بهنظرم دو عامل را میشود در شرایط کنونی ایران برایش درنظر گرفت؛ یکی اینکه بههرحال فیاپ یک فستیوال بینالمللی است. بهویژه برای قشر جوانتر عکاسهای ما و این یک موضوع خوشایند است. دوم اینکه عضوشدن در فیاپ اصلاً کار سختی نیست. و این سهلالوصولبودن میتواند عاملی شود و جاذبه بهوجود بیاورد، البته بازهم برای قشر جوانتر عکاسهای ایرانی.»
عکاسها خود را با فستیوالها و نمایشگاههای حرفهای محک بزنند
مشهورشدن و در یک حرفه بهعنوان صاحبنظر و استاد آن شناختهشدن، هم زحمت و تلاش بسیار میخواهد و هم دلچسب و شیرین است؛ اما میتوان با هر لقب و نامی مشهور شد؟ آیا سوءاستفاده از دانستهها و میزان آگاهی کم افراد در یک اجتماع، راه صحیحی برای شهرت است؟ این کار مصداق بارزِ مثلی است که میگوید «در شهر کورها یک چشم پادشاه است.»
مجید سعیدی درباره مفهوم رزومهها و بیوگرافیهای هنرمندها اینگونه توضیح میدهد: «ما باید یاد بگیریم که بیوگرافی را برای چه میخواهیم. میخواهیم به دنیا بگوییم من، هنرمند بزرگی هستم، هنرمند متوسطی هستم، یا هنرمند ضعیفی هستم؟ وقتی عکاسی، نام فیاپ را در رزومهاش میگذارد، در دنیا میپرسند فیاپ چیست؟ این یعنی کسی که این رزومه را دارد ضعیف است. این یعنی صاحبِ این رزومه علاقهمند به عکاسی است، نه یک عکاس حرفهای.»
وی دراینباره میافزاید: «اگر عکاسها دنبال این هستند که خود را ثابت کنند […] سعی کنند خود را با فستیوالها و نمایشگاههای حرفهای که افراد حرفهای هم در آنها هستند محک بزنند. یک وقتی است که من چهار بار در یک فستیوال یا یک نمایشگاه شرکت میکنم و کارم بالا نمیآید، این یعنی ضعیف هستم. این مشکل بسیاری از کسانی است که خود را در فستیوالهای بزرگ محک میزنند و کارهایشان انتخاب نمیشود. ناچار میشوند بروند در فستیوالها و نمایشگاههای فیاپ شرکت کنند و بعد عکسهایشان انتخاب میشود و بعد میگویند پس فیاپ خوب است؛ چون من در آن انتخاب شدهام. خیر! فیاپ خوب نیست! PSA ،ISF ،IUP خوب نیستند.»
مقیمنژاد درخصوص اینکه چرا عکاسهای حرفهای ایرانی عضو فیاپ نمیشوند، بیان میکند: «من کلمه حرفهای را تعدیلش میکنم به «عکاسهای جدیتر» و باید بگویم به ایندلیل است که آنها آگاه هستند به اینکه عضو فیاپ باشند یا در فستیوالهایش یا نمایشگاههایش شرکت کنند یا جایزهای بگیرند، هیچ کمکی به آنها ازنظر شأن یک هنرمند نخواهد کرد متأسفانه.»
آگاهی درباره رخدادهای معتبر جهانی عکاسی در ایران زیاد نیست
انجمنهای معتبر بینالمللی عکاسی مانند «یوجین اسمیت» یا «کارتیه برسون» هم در دنیا وجود دارند؛ اما در ایران اسم شناختهشدهای نیستد و کسی دربارهشان حرف زیادی نمیزند. شاید بهنظر برسد در ایران کسی در سطح کیفی این جشنوارهها نیست، یا دلیلش آگاهیرسانی نادرست درباره جشنوارهها باشد.
مهدی مقیمنژاد درباره این ناشناختهماندن فستیوالهای معتبر جهانی به مردمنو، میگوید: «درباره این پرسش شما کمی مفصلتر پاسخ میدهم. اصولاً رخداد جشنواره با یک پیچیدگیهایی توأم است. برخی از این پیچیدگیها برمیگردد به ساختار آن جشنواره و بخشیاش به دلایل و نیتهایی که آن جشنواره دارد براساسش برگزار میشود. و بخشی دیگر برمیگردد به سطح کیفیای که این جشنوارهها دارند. بههرترتیب اگر همه این عوامل را کنار هم بگذاریم به یک نتیجهای میرسیم.
بگذارید یک تفکیک اساسی در خود عکاسی قائل شویم. یک بخشی از عکاسی را عکاسی هنری بنامیم و بخشی دیگر را عکاسی مستند که گرایشهای فوتوژورنالیستی یا به فارسی عکاسی خبری دارد. اتفاقاً آن بخشی که به عکاسی خبری ارتباط دارد بهنظرم خیلی جایگاههای بهتر و شناختهشدهتری دارد برای کارکردن. اما آن بخش هنری کارش سخت و سختتر میشود، یعنی آن ایونتهایی که بهشکل تخصصی با موضوع هنر باشند خیلی زیاد و خیلی هم دردسترس مخاطب ایرانی نیستند. این دردسترسنبودن دلیلش ناآگاهی است؛ اینکه ما اصلاً نمیشناسیمشان.
بخشی دیگر هم موانع تکنیکال است. بههرحال خیلی از این ایونتهایی که فراخوان دارند هزینههای ورودیای دارند و بهدلیل اینکه ما به شبکۀ جهانی پول متصل نیستیم، همان ورودی، حتی اگر اندک هم باشد خیلیوقتها پرداختش برای ما دشوار است. این موانع وجود دارد، گرچه بهشکل کلی باید بگویم که در عکاسی خبری بیشتر متصل هستند به فستیوالها، و عکاسی هنری عملاً در گالریها و موزهها بهشکل غیرفراخوانی و بهشکل کیوریتوری سرنوشتشان رقم میخورد و اینوسط شانس هنرمند است که چقدر در آن محافل و در آن مجاریای که هنرمند را ربط میدهند به فضاهای جدیتر عکاسی هنری شرکت کند یا زورش برسد که در آن فضاها باشد تا بتواند کارهایش را نمایش دهد.
اینمیان جشنوارههایی هم هستند که جنبههای گوناگونی دارند؛ مثل «لنز کالچر» که در آن بخشهای عکاسی هنری و مستند و غیره دارد. اینجا نکتهای درباره لنز کالچر بگویم که از سطح آماتور عکاسها و گاهی تا شناختهشدهترین و مهمترین چهرههای عکاسی معاصر را دربرمیگیرد؛ ولی بهنظر من اصولاً خیلی آگاهیای درباره رخدادهای عکاسی زیاد نیست و عملا یک تعداد زیادی از بنیادها مثلا شما «یوجین اسمیت» یا «کارتیه برسون» را نام بردید، جاهای مهم دیگری مثل «لوسی» در امریکا و مثل آن، عملا از دسترس عکاسهای داخل ایران خارج میماند. بخشی بهدلیل ناآگاهی و بخشی دیگر هم واقعاَ مشکلات مالی است و بخش دیگرش سختگیریای است که این جشنوارهها دارند و ابعاد جهانی واقعی دارند.»
وی درخصوص جشنوارههای داخلی که اوضاع چندان خوبی ندارند، شرح میدهد: «البته ماجرای جشنوارهها در داخل ایران هم یک حکایت دیگری دارد. اصلاً اگر از عکاسی بیاییم بیرون و نگاه کنیم، کلاً در دنیای هنر بهویژه در این دوسهساله و در فضای مجازی که کار را آسانتر هم کرده، چقدر جشنوارههای مختلف برگزار میشود که اصلاً مشخص نیست از کجا مجوز دارند و چه کسانی برگزارکنندهاش هستند و چه نیتی دارند و چه حسابوکتابهای اقتصادیای پشتشان وجود دارد، یا چه مناسبات پیداوپنهانی در اینها هست.
نوع رفتارشان با هنرمندها و آثار هنری هنرمندها چگونه است؟ آیا این آثار را بعد از نمایشگاه پس میدهند؟ من ازطریق دانشجوهایم مطلع میشوم که بسیاری از این جشنوارهها آثار هنری را میبرند و پس نمیدهند و هزار گرفتاری و اماواگر بعد از برگزاری دارند و ما نمیدانیم چه متولیای بالای سر اینها است که چنین احکامی را برای اینها صادر میکند. بگذریم از اینکه خود انگیزهها هم خیلی متفاوت است.
ما جشنوارههای بسیار کوچک مستقل داریم که به هیچ نوع ضمانت مالیای وصل نیستند تا شرکتهای خصوصیای که برای فرار از مالیات میآیند و یک جشنوارهای برگزار میکنند و فلان آدمی که با یک اسم عجیبوغریب در مناطق آزاد اسمی را ثبت میکند که بتواند از مالیات فرار کند و خیلی مسائل پشت پرده.»
نام فیاپ در یک رزومه ضعف بهحساب میآید
سعیدی در ادامه صحبتهای خود دراینباره که فیاپ تماماً بد نیست و باید بدانیم برای چه و در چه سطحی است و بههمان اندازه هم از آن و اعتبارش انتظار داشته باشیم، میگوید: «من نمیگویم این فستیوالها یا فیاپ بهطور کل بد هستند. خوباند، اما نه برای عکاس حرفهای. نه برای کسی که دنبال پیشینهای قوی است. […] بله، برای آقای دکتر خوب است. برای آقای دکتر خوب است در بیوگرافیاش بنویسد من جایزه فیاپ بردهام؛ چراکه علاقهمند است. عکاسی را دوست دارد، عکاسی از طبیعت را دوست دارد و در کنار اینها کار و حرفه اصلی خود را هم دارد. اما عکاسی که میگوید من حرفهای هستم، من استاد دانشگاه هستم و ورکشاپ میگذارم و بعد در پیشینهاش نام فیاپ را بیاورد یا سایر فستیوالها مثل پیاسای، آیاساف و … یک ضعف بزرگ برایش محسوب میشود و این یعنی حرفهای نیست و لقب استادی هم نباید به او داد.»
وی میافزاید: «این مؤسسهها خوب هستند برای علاقهمندان عکاسی، و ضرر دارند برای عکاسهای حرفهای. […] من پنج یا ۶ عدد از این مدلها از این فستیوالها دارم. برای زمانی هستند که سنم کم بود و در این فستیوالها شرکت میکردم، اما امروز این مدالها را به دیگران هدیه میدهم. مدالهای خوشگلی هستند و آنها را هدیه میدهم و دیگران هم دوست دارند.»
برخی استادهای دانشگاه فستیوالهای ضعیف را تبلیغ میکنند
در جوّ حاکم بر هنر، کسانی هستند که اطلاعات میدهند و آگاه میکنند، اما همواره برای پیشرفت آن تلاش نمیکنند. خواسته یا ناخواسته دیگران را با راهنماییها و اطلاعات نادرست گمراه میکنند. مجید سعیدی دراینباره توضیح میدهد:
«متأسفانه بهدلیل تبلیغهایی که در زمان دانشجوییِ من بود، این فستیوالها را مهم معرفی میکردند. برخی استادهای دانشگاه این فستیوالها را تبلیغ میکردند و میگفتند اینها فستیوالهای خوبی هستند. من هم با پرداخت یک هزینه ورودی ۵۰ دلاری عضو شدم و یک روبان آبی گرفتم و ذوق میکردم. اما بعد دیدم هرچه عکس میفرستم، برایم مدال میفرستند و این نشان میداد که این فستیوالها سطحی خوبی ندارند.»
مدال و حق عضویت فیاپ
هدف فیاپ و آیاساف و پیاساِی و … این است که به علاقهمندان به عکاسی بیفزایند و از این راه کسب درآمد نیز میکنند. با نگاهی به سایت فیاپ برای عضویت یا سایتهای ثبتنام و عضویت در فیاپ از راه نماینده ایرانی آن میتوان بهراحتی دانست که عضویت در این فدراسیون کار مشکلی نیست و بیش از حرفهایبودن، پرداخت هزینه آن باعث قرارگرفتن نام فیاپ در کنار نام هنرمند میشود؛ اما اینمیان حرفهایی شنیده میشود درباره اینکه مدالهایی که فیاپ به برندهها میدهد ارزش ریالی کمتری از حق عضویتش دارد.
مهدی مقیمنژاد درباره اینکه هزینه عضویت در فیاپ از مدالی که بهعنوان جایزه میدهند بیشتر است، توضیح میدهد: «این یک بحث تکنیکال است، اینکه چطور ممکن است حق عضویت در یک فستیوالی از جایزه یا مدالی که میدهند بیشتر باشد—و البته خود این مدال هم بیشتر آدم را یاد امور ورزشی میاندازد—پرسش جالبی است و پاسخی برایش ندارم بهجز اینکه میتوانم بگویم براساس همین مورد میشود قضاوت کرد و گفت که کل این ساختار احتمالاً معیوب است.»
مردمنو، برای بهدست آوردن اطلاعات بیشتر و دقیق، دراینباره با گوران جوویچ (Goran Jovic)، عکاس مستند و بنام اهل کرواسی درخصوص فیاپ صحبت کرد و او فقط پاسخ داد: «چیز زیادی دراینباره نمیتوانم بگویم.»
نوشته شهرت نامعتبر؛ جشنوارههایی که اعتبار چندانی ندارند اولین بار در سایت عکاسی. پدیدار شد.