جدیدترین کتاب عکاس سرشناس ایرانی کاوه کاظمی با عنوان «بازگشت طالبان: سرزمین خسته از جفا» روز جمعه سیزدهم اسفندماه ۱۴۰۰ در نشر نظر رونمایی میشود.
کاوه کاظمی در بخشهایی از مقدمه این کتاب آورده است:
«عکسهای کتاب حاضر رهاورد چهارمین سفر است که پس از بیستمین سالگرد یازدهم سپتامبر و تقریباً یک ماه پس از فتح افغانستان به دست طالبان صورت گرفت. همسرم کاتالینا، که روزنامهنویس و گزارشگر تلویزیون است و اخبار منطقه را پوشش میدهد، قصد داشت به افغانستان برود. از من هم خواست با او همراه شوم و، با اینکه اغلب جواب من به این درخواست منفی است، اینبار پذیرفتم. حس کردم روزنهای باز شده که بتوانیم به افغانستان تحت اشغال طالبان برویم.
[…] ازدحام در بازار ارز، رفتوآمد در شهر، فروش پرچمهای امارت اسلامی افغانستان بهدست فروشندههای دورهگرد، افراشتن پرچم جدید بر بقایای یک تانک روسی که از زمان اشغال کشور به جای مانده بود، حضور طالبها در نقاط مختلف شهر، ایست و بازرسی و تفتیش بدنی از اولین صحنههایی بود که عصر روز اول با آنها مواجه شدیم. […] من از طالبها هراسی نداشتم، چون اولاً عاشق عکس و دوربین و فیلمبرداری از خودشان بودند؛ بهعلاوه بسیاری از آنها قبلاً در ایران زندگی کرده بودند: مشهد، تهران، اصفهان و دیگر نقاط. خبرنگاران خارجی اکثراً لباس افغانی به تن میکردند که انگشتنما نباشند؛ ولی ما با لباسهای عادیمان تردد میکردیم و با مردم و طالبها هم به قول خودشان گپ میزدیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم.اگر بیست و پنج سال پیش گیر طالبان افتاده بودم، حتماً من را به جرم ایرانی بودن و عکاسی کردن تکهتکه میکردند؛ ولی حالا رفتارشان، لااقل در ظاهر، غیر خصمانه بود. روزها پُرانرژی عکس میگرفتم. کاتالینا میگفت انگار دوباره جوان شدهای و با شوق عکس میگیری. درست هم میگفت.
کارنامهی طالبان روشن و شفاف است و تطهیر یا تبرئهی آنان کار من نیست: آنها که در طی سالهای گذشته مشغول بمبگذاری و ترور بودند، حالا در رأس حکومت هستند. امریکاییها و متحدانشان بعد از بیست سال مملکت را رها کردند و امید و آمال هزاران افغانستانی را بر باد دادند. هزاران نفر کشته یا معلول شدهاند و همه عضوی از خانوادهی خود را از دست دادهاند. چندین تریلیون دلار هزینهی این اشغال بیهوده و فرجام یأسآورش بوده است.
پس از بازگشت ما دورهی آرامش نسبی زود سپری شد و حالا دوباره گروه داعش خراسان قد علم کرده و بمبگذاری و کشتار را آغاز کرده است. امروز توان اقتصادی و معاش مردم به پایینترین حد خود رسیده و افغانی ارزشش را روز به روز بیشتر از دست میدهد. چه باید بکنند این مردم ستمدیده؟! افغانستان نیاز به وحدت ملی دارد.
[…] خانمها با حجابهای مختلف حضور داشتند. یک پوشش جدید که توجه ما را جلب کرد نقاب و روبنده و پوشش کاملاً سیاه از نوع یمنی بود که پوشش سالهای اخیر زنان داعش است. عکاسی از زنان در افغانستان بسیار حساس است: با اینکه برقع یا پوششهای دیگر دارند و صورتشان اصلاً دیده نمیشود، ولی اکراه دارند و، اگر مردشان هم حضور داشته باشد، ممکن است کار به جاهای باریکی بکشد. من از تعدادی از همسران طالبها که روی چرخوفلک نشسته بودند، از دور عکسی گرفتم. بعد از مدتی، پسربچهی پشتون شش یا هفت سالهای با مشتهای گرهکرده جلوی من ایستاد به اعتراض، و اگر زورش میرسید حتی میخواست مرا کتک بزند. […] این سفر یکی از مهیجترین سفرهای کاری من در سالهای اخیر بود. حالا کنجکاوم که ببینم جامعهی جهانی چه سیاستی را در قبال طالبان اتخاذ میکند و طالبان چه مقدار حاضر است تغییر رویه دهد تا با غرب و مردم خود تعامل کند.در آخر اینکه آیا این گروه تازه بازگشته آن سرزمین جفا دیده را تصاحبی دایمی خواهند کرد؟»
کاتالینا گومز آنخل روزنامهنویس کلمبیایی و همسر کاوه کاظمی و همراه او در این سفر، در بخشهایی از مقدمه خود در این کتاب آورده است:
«ما که پیشتر به آنجا سفر کرده بودیم و از تأثیر دولت طالبان بر زندگی افغانستانیها در دههی ۹۰ میلادی خبر داشتیم، مطمئن بودیم به قدرت رسیدن طالبان نه برای افغانستان مثبت خواهد بود، نه برای افغانها و زنان و اقلیتها، و نه برای امنیت کشورهای منطقه. تلاش انبوهی از مردم برای ترک کشور نیز این برداشت را تأیید میکرد—اما صدایی درونمان میگفت شاید این بار فرق داشته باشد. نکند این بیست سال روی طرز فکر طالبان دربارهی نحوهی ادارهی کشور و اصول حاکم بر آن تأثیر گذاشته باشد؟ یعنی ممکن است موضعشان را نسبت به زنان تغییر داده باشند؟ ممکن است…؟
برای رسیدن به پاسخ تمام این سؤالات تنها یک راه وجود داشت: به آنجا برویم، با مردم صحبت کنیم، پرسوجو کنیم و از نزدیک ببینیم؛ دقیقاً همان چیزهایی که حرفهی روزنامهنویسی و، بیش از آن، کار یک خبرنگار را تعریف میکند.
[…] گروه طالبان کمپین روابط عمومی گستردهای راهاندازی کرده که هدفش تغییر تصویر جهانیان نسبت به آنان است. به عبارت دیگر، میتوان گفت نقش جدیدی اختیار کردهاند و آن حفظ جان همان مردمی است که سالها هدف حملهها، ترس، ارعاب و قربانی خودروهای بمبگذاریشدهی آنان بودهاند.زندگی عادی رزمندهها، از جمله استفاده از تلفنهای همراه و اینترنت یا رفتن به محلهای تفریحی که بسیاری از آنها هرگز به آن دسترسی نداشتند، به نوعی حاکی از همین امر است. بسیاری از آنها از سن خیلی کم درگیر جنگ شده و هرگز به شهرِ بازی نرفته بودند و ناگهان کودکی ازدسترفتهشان را جبران میکردند. چهرههای متعجبشان، وقتی سوار کشتی دزدان دریایی شدند، بهخوبی تأیید میکرد که میشود با چیزی غیر از جنگ هیجان را تجربه کرد.
[…] هر چیزی پیشِ رویمان میدیدیم جلب توجه میکرد و تماشایی بود: نوشتهی «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» با حروف سیاه درشت بر روی دیوارهای بنایی که زمانی سفارت امریکا بود؛ رزمندههای طالبان مقابل خودروهای زرهی، و سایر تجهیزات متعلق به دشمنانی که دو دهه با آنها جنگیده بودند؛ کماندوهای نیروهای ویژهی طالبان با تجهیزات پیشرفته در حال گشتزنی در مناطق دولتی کابل؛ مردمی که تلاش میکردند در زیر سایهی مردان مسلحی که تا همین اواخر نماد خطر بودند به زندگی عادی بازگردند.حداقل بخشی از جامعه سعی میکرد اینطور وانمود کند. اما شاید دشمن اصلی افغانستان همین تظاهر کردن باشد. تصاویر این کشور به قدری قوی هستند که آدم را تحت تأثیر قرار میدهد و او را از واقعیت که به مراتب پیچیدهتر، گستردهتر و مخفیتر است منحرف میکند. اینجاست که توانایی کاوه را تحسین میکنم؛ توانایی در تمرکز روی جزئیات ریز زندگی روزمره که ممکن است چندان جذاب یا تکاندهنده نباشند، اما برای درک پیچیدگی دنیایی که مستند میسازد اساسی هستند. چه چیزی در پس عکسهای کاوه نهفته است؟
[…] صدها کودک از فرط گرسنگی در خیابانها گدایی میکردند، چون روزها بود غذا نخورده بودند. در کلمبیا، زادگاه من، نیز سطح فقر و نابرابری بسیار بالاست. کودکان زبالهگرد جزو واقعیتهای کشور من هستند اما من نگاهی مانند نگاه چشمهای کودکان کابل را هرگز ندیده بودم، حتی در زمان جنگ. نگاهشان نشاندهندهی استیصال، بیپناهی و گرسنگی واقعی بود. عکسهایی که بعداً از دهها کودک دچار سوءتغذیه در بیمارستانهای کشور با تجهیزات ناکافی منتشر شد تأییدگر همین موضوع بود.مردان با مواد مخدر زندگیشان را به فنا میدهند. دختران نوجوان در نظام آموزشی با تفکیک جنسیتی از حق تحصیل محروم میشوند. ضمناً بهانههای غیر قابل قبول دولت جدید برای توجیه غیبت دختران از کلاسهای درس به نگرانی آنها نسبت به آیندهشان شدت بخشیده است. بسیاری از دختران از ازدواج اجباری با رزمندهها واهمه دارند. من ارزش آموزش برای زنان را در ایران آموختم، اما اشتیاق زنان افغان ورای آن است. خانم «دکتر»، خانم «مهندس»، خانم «دندانپزشک» جزء حرفههایی هستند که دختران جوان در طول سفر برایم از تمنای آن میگفتند.
[…] زنان تلاش میکردند امیدشان را از دست ندهند. یک روز صبح در طول مدتی که ما آنجا بودیم، وزارت امور زنان منحل شد و جای خود را به وزارت امر به معروف و نهی از منکر داد. حال قرار بود چه بر سر آن زنان، خانوادهها و شغلشان بیاید؟ آنها خوب میدانستند که به سبب نقشی که در جامعه داشتند هزینهی گزافی خواهند پرداخت و میدانستند که تنها راه بقایشان مهاجرت است؛ اما نمیدانستند چگونه. هر مصاحبه و هر مکالمهای با افراد غیر از طالبان به یک سؤال ختم میشد: «میتوانید کمکم کنید از کشور خارج شوم؟» […] تمام اعضای طالبان یکجور نیستند، بلکه گروههای مختلف با پیشینه و آموزشهای مختلفاند، از جمله بسیاری از آنها پاکستانی هستند؛ اما با وجود تنوع، دهها جنبهی مشترک دارند که یکی از آنها طرد زنان از دنیایشان است.»
درباره عکاس
کاوه کاظمی (متولد ۲۵ مهر ۱۳۳۱، تهران) از سرشناسترین عکاسان مطبوعاتی ایران است. او در چهار دههی گذشته بهعنوان عکاس خبری آزاد فعالیت داشته و عکسهایش در رسانههای بینالمللی بزرگ جهان از جمله نیوزویک، نیویورکتایمز، اشترن، اشپیگل، پاریمَچ، اکسپرس، مجلهی فیگارو و جئو منتشر شدهاند. عکس «سرباز گریان» کاظمی که در روزهای نخستین جنگ ایران و عراق گرفتهشده است، شهرت جهانی پیدا کرده و از آثار کلاسیک جنگ به شمار میرود.
کاظمی با سفر به کشورهای مختلف مانند ایرلند شمالی، لبنان، نیکاراگوئه، کوبا، یوگسلاوی، افغانستان، اندونزی، سوریه، قبرس، آذربایجان و عراق (در زمان جنگ خلیجفارس) دامنهی عکاسی خود را توسعه داده و اکنون در زادگاهش ایران زندگی میکند و همچنان بهکار و عکاسی در منطقه و جهان مشغول است.
پوشش خبری آغاز درگیریها در سوریه در سال ۱۳۹۱، جنگ برای تصرف موصل در پاییز ۱۳۹۵ و حضور در بین شبهنظامیان فارک کلمبیا پس از قرارداد صلح در دیماه ۱۳۹۵ و حضور در افغانستان پس از بازگشت طالبان در سال ۱۴۰۰ از آخرین گزارشهای برونمرزی کاظمی هستند. عکسهایی که کاظمی از انقلاب ایران و دیگر کشورهای جهان تا به امروز تهیه کرده، در آژانس عکس گِتی قرار گرفتهاند.
برای سفارش آنلاین مجموعه کتابهای کاوه کاظمی، از جمله کتابهای انقلابیون ، سایهها و یادها ، آشوب و آرام ایرلند شمالی و خلیج فارس صحنه جنگهای بیپایان، عراق ۱۳۶۹ ، به فروشگاه آنلاین کتاب عکاسی مراجعه کنید.
مراسم رونمایی از کتاب «بازگشت طالبان» روز جمعه سیزدهم اسفندماه ۱۴۰۰ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ همراه با سخنرانی کاتالینا گومز، همایون سیریزی و کاوه کاظمی در حیاط نشر نظر بهنشانی تهران، خیابان ایرانشهر جنوبی، کوچه دهخدا غربی (شریف)، پلاک ۲، درب چوبی برگزار میشود.
نوشته رونمایی از کتاب عکس «بازگشت طالبان» کاوه کاظمی اولین بار در سایت عکاسی. پدیدار شد.