تو مردهای! فقط معنای مرگ را نمیدانی
دیوار برلین در طول سه دهه حیاتش شاهد وقایع گوناگونی بوده است که گاهی نه تنها تاریخ یک ملت، که سرنوشت جمعی انسانها را برای همیشه تغییر دادهاند. دیوار حائلی که شرق را از غرب، گویی روح را از کالبد، یا سر را از بدن جدا کرد و آنها که در یک سوی دیوار ماندند، بلا شک کسی را، چیزی را، یا تکهای از حافظهای را در سوی دیگر جا گذاشتند.
دیوار برلین بخشی از تاریخ معاصر است که روایتهایش را در داستانهایی همچون «مسافر یک لنگه پا» از هرتا مولر و «آنکه از روی دیوار پرید» از پیتر اشنایدر و فیلمهایی مهم مثل «خداحافظ لنین!» از ولفگانگ بِکِر و «پل جاسوسان» از استیون اسپیلبرگ شنیدهایم و دیدهایم. اما روایت عکسهای مستند اجتماعی، گویی به سبب روایتِ صریحشان، یا شاید آنطور که عموم میپندارند به دلیل بیواسطهگیشان، در حافظهی جمعی مردمان رسوب میکند. از میان عکسهای مستندی که از دیوار برلین و کنشی که به حیث وجودش در میان زندگی مردم آلمان بر آنها تحمیل کرد، دو عکس سیاه و سفید بخصوص که به روایت تاریخنگاران عکاسی به فاصلهی دو روز از هم ثبت شدهاند برجستهاند.
عکس نخست (عکس چپ) که نامی از عکاس آن، یا ..
آخرین دیدگاهها